معنی فارسی puther
B1یک واژه قدیمی به معنی گذاشتن یا قرار دادن چیزی.
An old word meaning to place or put something.
- VERB
example
معنی(example):
کشاورز تصمیم گرفت که کود را به خاک بریزد.
مثال:
The farmer decided to puther the manure into the soil.
معنی(example):
او چوبهای هیزم را روی ایوان میگذارد.
مثال:
She will puther the firewood on the porch.
معنی فارسی کلمه puther
:
یک واژه قدیمی به معنی گذاشتن یا قرار دادن چیزی.