معنی فارسی putrilage

B1

ماده‌ای که از تجزیه و فساد مواد آلی به وجود می‌آید.

Decayed organic matter that is used as fertilizer.

example
معنی(example):

گندیدگی اطراف سطل کمپوست به بوی بد کمک کرد.

مثال:

The putrilage around the compost bin contributed to the foul odor.

معنی(example):

کشاورزان از گندیدگی به عنوان یک کود طبیعی استفاده می‌کنند.

مثال:

Farmers use putrilage as a natural fertilizer.

معنی فارسی کلمه putrilage

: معنی putrilage به فارسی

ماده‌ای که از تجزیه و فساد مواد آلی به وجود می‌آید.