معنی فارسی putschism

B1

عملیاتی که در آن گروهی از طریق قوه قهریه، به قدرت می‌رسند.

A sudden attempt to overthrow a government, usually through force.

example
معنی(example):

کشور با یک کودتا مواجه شد که ثباتش را تهدید می‌کرد.

مثال:

The country faced a putschism that threatened its stability.

معنی(example):

از نظر تاریخی، کودتا معمولاً منجر به تصرف نظامی می‌شود.

مثال:

Historically, putschism often resulted in military takeovers.

معنی فارسی کلمه putschism

: معنی putschism به فارسی

عملیاتی که در آن گروهی از طریق قوه قهریه، به قدرت می‌رسند.