معنی فارسی puttying

B1

عمل پر کردن با استفاده از رشته‌های پرکننده که به آماده‌سازی سطوح کمک می‌کند.

The act of applying putty to fill or smooth surfaces.

verb
معنی(verb):

To fix or fill using putty.

example
معنی(example):

من در حال پر کردن ترک‌ها در پنجره‌هایم قبل از زمستان هستم.

مثال:

I am puttying the cracks in my windows before winter.

معنی(example):

پر کردن به ایجاد یک پایان صاف در سطح کمک می‌کند.

مثال:

Puttying helps to create a smooth finish on the surface.

معنی فارسی کلمه puttying

: معنی puttying به فارسی

عمل پر کردن با استفاده از رشته‌های پرکننده که به آماده‌سازی سطوح کمک می‌کند.