معنی فارسی putzing

B1

به معنای وقت‌گذرانی بی‌هدف است و معمولاً به فعالیتی بی‌فایده اشاره دارد.

To spend time in a lazy or aimless manner.

verb
معنی(verb):

Waste time.

مثال:

Stop putzing around.

معنی(verb):

(Pennsylvania Dutch) To go around viewing the putzes in the neighborhood.

example
معنی(example):

او فقط دارد بی‌هدف وقت می‌گذراند به جای کار کردن.

مثال:

He is just putzing around instead of working.

معنی(example):

بس کن و به کار برو!

مثال:

Stop putzing and get to work!

معنی فارسی کلمه putzing

: معنی putzing به فارسی

به معنای وقت‌گذرانی بی‌هدف است و معمولاً به فعالیتی بی‌فایده اشاره دارد.