معنی فارسی pylangium

B1

پیلنگیوم، بخشی از محیط دریایی که به سلامت اقیانوس‌ها کمک می‌کند.

Pylangium, a part of the marine environment that contributes to ocean health.

example
معنی(example):

پیلنگیوم بخشی از اکوسیستم است که توسط زیست‌شناسان دریایی مطالعه می‌شود.

مثال:

The pylangium is a part of the ecosystem studied by marine biologists.

معنی(example):

محققان بر روی پیلنگیوم تمرکز دارند تا به درک سلامت اقیانوس‌ها بپردازند.

مثال:

Researchers focus on the pylangium to understand oceanic health.

معنی فارسی کلمه pylangium

: معنی pylangium به فارسی

پیلنگیوم، بخشی از محیط دریایی که به سلامت اقیانوس‌ها کمک می‌کند.