معنی فارسی pyridyl
B1پیریدیل به گروه یا حلقهای اطلاق میشود که منجر به تغییرات و واکنشهای شیمیایی میشود.
A substituent derived from pyridine, often found in various organic compounds.
- NOUN
example
معنی(example):
گروه پیریدی در بسیاری از واکنشهای بیوشیمیایی اهمیت دارد.
مثال:
The pyridyl group is important in many biochemical reactions.
معنی(example):
ترکیباتی که دارای حلقه پیریدی هستند معمولاً خواص جالبی از خود نشان میدهند.
مثال:
Compounds with a pyridyl ring often exhibit interesting properties.
معنی فارسی کلمه pyridyl
:
پیریدیل به گروه یا حلقهای اطلاق میشود که منجر به تغییرات و واکنشهای شیمیایی میشود.