معنی فارسی pyrogen
B2موادی که میتوانند تب ایجاد کنند و معمولا توسط میکروبها تولید میشوند.
Substances that produce fever, often during infections.
- noun
noun
معنی(noun):
Any substance that produces fever, or a rise in body temperature
example
معنی(example):
یک پیروژن میتواند در بدن تب ایجاد کند.
مثال:
A pyrogen can induce fever in the body.
معنی(example):
پزشکان به مطالعه پیروژنها میپردازند تا بفهمند عفونتها چگونه بر سلامت تأثیر میگذارند.
مثال:
Doctors study pyrogens to understand how infections affect health.
معنی فارسی کلمه pyrogen
:
موادی که میتوانند تب ایجاد کنند و معمولا توسط میکروبها تولید میشوند.