معنی فارسی pyrolyzable
B2موادی که میتوان آنها را از طریق پیرولیز تجزیه کرد.
Capable of undergoing pyrolysis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از انواع پلاستیک تحت شرایط خاص قابل پیرولیز هستند.
مثال:
Certain types of plastic are pyrolyzable under specific conditions.
معنی(example):
تحقیقات بر روی مواد آلی قابل پیرولیز متمرکز شده بود.
مثال:
The research focused on pyrolyzable organic materials.
معنی فارسی کلمه pyrolyzable
:
موادی که میتوان آنها را از طریق پیرولیز تجزیه کرد.