معنی فارسی quack

B2 /kwæk/

شخصی که خود را به عنوان پزشک یا متخصص معرفی می‌کند، در حالی که تخصص واقعی ندارد.

A fraudulent or unqualified person, especially a doctor.

noun
معنی(noun):

The sound made by a duck.

مثال:

Did you hear that duck make a quack?

verb
معنی(verb):

To make a noise like a duck.

مثال:

Do you hear the ducks quack?

example
معنی(example):

آن قلابی ادعا کرد که می‌تواند هر بیماری را درمان کند.

مثال:

The quack claimed he could cure any disease.

معنی(example):

به آن قلابی اعتماد نکنید؛ او هیچ مجوز پزشکی ندارد.

مثال:

Don't trust the quack; he has no medical license.

معنی فارسی کلمه quack

: معنی quack به فارسی

شخصی که خود را به عنوان پزشک یا متخصص معرفی می‌کند، در حالی که تخصص واقعی ندارد.