معنی فارسی quad.

B2

مربعی که معمولاً در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی برای تفریح و رویدادها طراحی شده است.

Abbreviation for 'quadrangle', referring to a rectangular open space surrounded by buildings.

example
معنی(example):

مربع دانشگاه مکان خوبی برای استراحت است.

مثال:

The quad at the university is a great place to relax.

معنی(example):

دانشجویان اغلب در مربع برای رویدادها جمع می‌شوند.

مثال:

Students often gather in the quad for events.

معنی فارسی کلمه quad.

: معنی quad. به فارسی

مربعی که معمولاً در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی برای تفریح و رویدادها طراحی شده است.