معنی فارسی quaddle
B1چهارچرخسواری به خطر رفتن بر روی ماشینهای چهارچرخ در مکانهای طبیعی و ناهموار اشاره دارد.
To ride or drive an all-terrain vehicle in a rough outdoor setting.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت پیش از مسابقه چهارچرخسواری کند.
مثال:
He decided to quaddle before the race.
معنی(example):
چهارچرخسواری یک راه سرگرمکننده برای لذت بردن از فضای باز است.
مثال:
Quaddle is a fun way to enjoy the outdoors.
معنی فارسی کلمه quaddle
:
چهارچرخسواری به خطر رفتن بر روی ماشینهای چهارچرخ در مکانهای طبیعی و ناهموار اشاره دارد.