معنی فارسی quadle

B1

ابزار چهارگوش وسیله‌ای است که برای اندازه‌گیری دقیق و کار با ابعاد خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد.

A tool used for precise measurement and alignment in various tasks.

example
معنی(example):

او یک ابزار چهارگوش برای جعبه ابزار خود خرید.

مثال:

She bought a quadle for her toolkit.

معنی(example):

یک ابزار چهارگوش می‌تواند هنگام کار بر روی اندازه‌گیری‌های خاص کمک کند.

مثال:

A quadle can help when working on specific measurements.

معنی فارسی کلمه quadle

: معنی quadle به فارسی

ابزار چهارگوش وسیله‌ای است که برای اندازه‌گیری دقیق و کار با ابعاد خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد.