معنی فارسی quadricyclist

B1

کوادریکلیست به فردی اطلاق می‌شود که به طور خاص به سوار شدن بر روی کوادریکل می‌پردازد.

A person who rides a quadricycle, typically in a competitive context.

example
معنی(example):

کوادریکلیست در مسابقه با کوادریکل رکاب زد.

مثال:

The quadricyclist rode the quadricycle in the race.

معنی(example):

به عنوان یک کوادریکلیست، او در بسیاری از رویدادها شرکت کرد.

مثال:

As a quadricyclist, she participated in many events.

معنی فارسی کلمه quadricyclist

: معنی quadricyclist به فارسی

کوادریکلیست به فردی اطلاق می‌شود که به طور خاص به سوار شدن بر روی کوادریکل می‌پردازد.