معنی فارسی quadriennium
B1یک دوره چهار ساله.
A period of four years.
- NOUN
example
معنی(example):
یک چهار ساله دورهای از چهار سال را تعیین میکند.
مثال:
A quadriennium marks a period of four years.
معنی(example):
این پروژه برای یک چهار ساله برنامهریزی شده بود تا تحقیقات به دقت انجام شود.
مثال:
The project was planned over a quadriennium to ensure thorough research.
معنی فارسی کلمه quadriennium
:
یک دوره چهار ساله.