معنی فارسی quadriplegic

B1 /ˌkwɑdɹɪˈplid͡ʒɪk/

فردی که به دلیل آسیب نخاعی قادر به حرکت در هر چهار اندام خود نیست و معمولاً به کمک نیاز دارد.

A person who suffers from quadriplegia.

noun
معنی(noun):

One who suffers from quadriplegia.

adjective
معنی(adjective):

Of, related to, or suffering from quadriplegia.

example
معنی(example):

یک فرد پاراپلژیک برای جابجایی به ویلچر نیاز دارد.

مثال:

A quadriplegic person relies on a wheelchair for mobility.

معنی(example):

افراد پاراپلژیک معمولاً به مراقبت و حمایت ویژه‌ای نیاز دارند.

مثال:

Quadriplegic individuals often require specialized care and support.

معنی فارسی کلمه quadriplegic

: معنی quadriplegic به فارسی

فردی که به دلیل آسیب نخاعی قادر به حرکت در هر چهار اندام خود نیست و معمولاً به کمک نیاز دارد.