معنی فارسی quadrivalently
B1به صورت چهار ارزشی، به شیوهای اشاره دارد که یک عنصر یا اتم دارای چهار ارزش یا پیوند است.
In a manner that involves four distinct values or valences.
- ADVERB
example
معنی(example):
این عنصر در ترکیبات خاص به صورت چهار ارزشی عمل میکند.
مثال:
The element behaves quadrivalently in certain compounds.
معنی(example):
اتمها میتوانند زمانی که چهار الکترون برای اشتراک دارند، به صورت چهار ارزشی پیوند برقرار کنند.
مثال:
Atoms can bond quadrivalently when they have four electrons to share.
معنی فارسی کلمه quadrivalently
:
به صورت چهار ارزشی، به شیوهای اشاره دارد که یک عنصر یا اتم دارای چهار ارزش یا پیوند است.