معنی فارسی quaestorship
B2سمتی در سیستم حکومتی روم که به مسئولیتهای مالی مربوط میشود.
The office or position of a quaestor in ancient Rome.
- NOUN
example
معنی(example):
او به مدت دو دوره متوالی به قضاوت مالی انتخاب شد.
مثال:
He was elected to the quaestorship for two consecutive terms.
معنی(example):
قضاوت مالی یک سمت مهم در دولت روم است.
مثال:
The quaestorship is an important position in the Roman government.
معنی فارسی کلمه quaestorship
:
سمتی در سیستم حکومتی روم که به مسئولیتهای مالی مربوط میشود.