معنی فارسی quantitied

B1

به معنای مشخص کردن مقدار یا اندازه یک چیز به شکل عددی.

To express the amount or size of something in numerical terms.

example
معنی(example):

داده‌ها کمیت‌گذاری شدند تا امکان تجزیه و تحلیل مؤثر فراهم شود.

مثال:

The data was quantitied to allow for effective analysis.

معنی(example):

او یافته‌های خود را کمیت‌گذاری کرد تا ادعاهایش را تأیید کند.

مثال:

She quantitied her findings to support her claims.

معنی فارسی کلمه quantitied

: معنی quantitied به فارسی

به معنای مشخص کردن مقدار یا اندازه یک چیز به شکل عددی.