معنی فارسی quantulum

B1

کوانتول، شیء بسیار کوچک در دنیای کوانتومی که ویژگی‌های خاص خود را دارد.

A small quantum object that exhibits particular properties of quantum mechanics.

example
معنی(example):

یک کوانتول یک جسم کوانتومی کوچک است.

مثال:

A quantulum is a small quantum object.

معنی(example):

در فیزیک، مطالعه یک کوانتول می‌تواند بینش‌های جدیدی را فاش کند.

مثال:

In physics, studying a quantulum can reveal new insights.

معنی فارسی کلمه quantulum

: معنی quantulum به فارسی

کوانتول، شیء بسیار کوچک در دنیای کوانتومی که ویژگی‌های خاص خود را دارد.