معنی فارسی quarta

B1

اصطلاحی برای توصیف چیزهای مربوط به رتبه یا تعداد چهار.

A reference to something that is fourth in rank or order.

example
معنی(example):

او جایزه چهارم را در مسابقه هنری به دست آورد.

مثال:

She won the quarta prize in the art competition.

معنی(example):

بخش چهارم کتاب بر تکنیک‌های مدرن تمرکز دارد.

مثال:

The quarta section of the book focuses on modern techniques.

معنی فارسی کلمه quarta

: معنی quarta به فارسی

اصطلاحی برای توصیف چیزهای مربوط به رتبه یا تعداد چهار.