معنی فارسی quashy

B1

نرم و لزج، به ویژه در مورد زمین یا خاک.

Soft and muddy, typically referring to ground conditions.

example
معنی(example):

زمین نرم و لزجی باعث می‌شد که بدون لیز خوردن راه رفتن دشوار باشد.

مثال:

The quashy ground made it hard to walk without slipping.

معنی(example):

پس از باران، باغ به شدت نرم و لزج شد.

مثال:

After the rain, the garden became quite quashy.

معنی فارسی کلمه quashy

: معنی quashy به فارسی

نرم و لزج، به ویژه در مورد زمین یا خاک.