معنی فارسی queenless
B1queenless به حالتی اشاره دارد که در آن پادشاهی یا جامعهای بدون ملکه است.
The state of being without a queen.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پادشاهی پس از رفتن او احساس گمگشتگی و بدون ملکهای داشت.
مثال:
The kingdom felt lost and queenless after her departure.
معنی(example):
بدون ملکه بودن، دینامیک قلمرو را تغییر داد.
مثال:
Being queenless changed the dynamics of the realm.
معنی فارسی کلمه queenless
:
queenless به حالتی اشاره دارد که در آن پادشاهی یا جامعهای بدون ملکه است.