معنی فارسی quelch

B1

کنترل و کاهش احساسات یا هیجانات منفی.

To suppress or calm down negative feelings or emotions.

example
معنی(example):

او سعی کرد خشمش را در دوران جلسه کنترل کند.

مثال:

She tried to quelch her anger during the meeting.

معنی(example):

پزشک به او پیشنهاد کرد که نگرانی‌هایش درباره‌ی عمل را کنترل کند.

مثال:

The doctor advised him to quelch his fears about the procedure.

معنی فارسی کلمه quelch

: معنی quelch به فارسی

کنترل و کاهش احساسات یا هیجانات منفی.