معنی فارسی quercetin

B1

یک فلاونوئید طبیعی که در میوه‌ها و سبزیجات وجود دارد.

A plant flavonoid that has antioxidant properties.

noun
معنی(noun):

A flavonol found in many fruits, vegetables, leaves and grains.

example
معنی(example):

کرسیتین در بسیاری از میوه‌ها و سبزیجات یافت می‌شود.

مثال:

Quercetin is found in many fruits and vegetables.

معنی(example):

بسیاری از مردم از کرسیتین به منظور مزایای سلامتی آن استفاده می‌کنند.

مثال:

Many people take quercetin for its health benefits.

معنی فارسی کلمه quercetin

: معنی quercetin به فارسی

یک فلاونوئید طبیعی که در میوه‌ها و سبزیجات وجود دارد.