معنی فارسی querulant
B1به فردی اشاره دارد که به طور مکرر شکایت میکند.
A person who is constantly complaining or dissatisfied.
- NOUN
example
معنی(example):
مشتری شکایتکننده خواستار صحبت با مدیر بود.
مثال:
The querulant customer demanded to speak to the manager.
معنی(example):
شکایتگر بودن میتواند اغلب به مسائل حلنشده منجر شود.
مثال:
Being a querulant can often lead to unresolved issues.
معنی فارسی کلمه querulant
:
به فردی اشاره دارد که به طور مکرر شکایت میکند.