معنی فارسی questioned
B1 /ˈkwɛst͡ʃənd/به چالش کشیدن یا درخواست توضیح در مورد یک موضوع، معمولاً به عنوان نشانه‌ای از کنجکاوی یا عدم اطمینان.
To ask questions about something, often to seek clarification or challenge the information.
- verb
verb
معنی(verb):
To ask questions about; to interrogate; to enquire for information.
معنی(verb):
To raise doubts about; have doubts about.
معنی(verb):
To argue; to converse; to dispute.
example
معنی(example):
او به اعتبار نتایج تحقیق شک کرد.
مثال:
She questioned the validity of the research findings.
معنی(example):
او از آنها دربارهٔ برنامه‌های آینده‌شان پرسید.
مثال:
He questioned them about their plans for the future.
معنی فارسی کلمه questioned
:
به چالش کشیدن یا درخواست توضیح در مورد یک موضوع، معمولاً به عنوان نشانه‌ای از کنجکاوی یا عدم اطمینان.
