معنی فارسی questorial
B2جستجوگرانه، مربوط به جستجو یا کاوش در فعالیتهایی.
Relating to or characteristic of a quest or search.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت جستجوگر او را ماجراجو میکرد.
مثال:
The questorial nature of her character made her adventurous.
معنی(example):
فیلم به سبک جستجوگر ماجراجوییهای مهیج را به تصویر کشید.
مثال:
In a questorial style, the film depicted thrilling adventures.
معنی فارسی کلمه questorial
:
جستجوگرانه، مربوط به جستجو یا کاوش در فعالیتهایی.
