معنی فارسی quickener
B1تسریعکننده، مادهای که باعث تسریع یک فرآیند یا واکنش میشود.
An agent that causes a process or reaction to occur more quickly.
- NOUN
example
معنی(example):
این ماده به عنوان یک تسریعکننده برای خمیر کیک عمل میکند.
مثال:
This ingredient acts as a quickener for the cake batter.
معنی(example):
تسریعکننده به تسریع واکنش کمک کرد.
مثال:
The quickener helped speed up the reaction.
معنی فارسی کلمه quickener
:
تسریعکننده، مادهای که باعث تسریع یک فرآیند یا واکنش میشود.