معنی فارسی quickies
B1مکالمات یا فعالیتهای کوتاه و سریع، معمولاً در محیطهای غیررسمی و بین دوستان.
Brief and informal conversations or activities, often in a casual setting.
- noun
noun
معنی(noun):
Something made or done swiftly.
معنی(noun):
(by extension) A brief sexual encounter.
معنی(noun):
A fast bowler.
example
معنی(example):
آنها از به اشتراک گذاشتن مکالمات کوتاه در طول استراحت ناهار خود لذت بردند.
مثال:
They enjoyed sharing quickies during their lunch break.
معنی(example):
مکالمات کوتاه میتواند راهی سرگرمکننده برای ایجاد ارتباط با دوستان باشد.
مثال:
Quickies can be a fun way to connect with friends.
معنی فارسی کلمه quickies
:
مکالمات یا فعالیتهای کوتاه و سریع، معمولاً در محیطهای غیررسمی و بین دوستان.