معنی فارسی quicksets
B1مجموعهای از اقلام یا مواد که به طور سریع و کارآمد برای استفاده انتخاب یا آماده شدهاند.
A collection of items assembled quickly for immediate use, particularly in cooking or construction.
- NOUN
example
معنی(example):
سرآشپز مجموعههای سریع مواد اولیه را برای وعده غذایی آماده کرد.
مثال:
The chef prepared quicksets of ingredients for the meal.
معنی(example):
مجموعههای سریع میتوانند در مونتاژ ساختارهای پیچیده زمان صرفهجویی کنند.
مثال:
Quicksets can save time in assembling complex structures.
معنی فارسی کلمه quicksets
:
مجموعهای از اقلام یا مواد که به طور سریع و کارآمد برای استفاده انتخاب یا آماده شدهاند.