معنی فارسی quicktime

B2

quicktime به معنای انجام کارها در زمانِ کم و تحت فشار است.

A term referring to a fast-paced work schedule or process.

example
معنی(example):

ما باید در زمان کوتاه این پروژه را تمام کنیم.

مثال:

We need to work in quicktime to finish this project.

معنی(example):

کارگردان ترجیح می‌دهد در زمان کوتاه فیلمبرداری کند تا منابع را صرفه‌جویی کند.

مثال:

The director prefers to shoot in quicktime to save resources.

معنی فارسی کلمه quicktime

: معنی quicktime به فارسی

quicktime به معنای انجام کارها در زمانِ کم و تحت فشار است.