معنی فارسی quidder
B2کیودر، کسی که برای استدلال یا بحثیدن به صورت مداوم تلاش میکند.
A person who loves to argue or debate, often over trivial matters.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک quidder شناخته میشد، همیشه برای جدل به خاطر خود جدل.
مثال:
He was known as a quidder, always arguing for the sake of it.
معنی(example):
او به عنوان یک quidder، دوست داشت حتی در مورد مسائل جزئی بحث کند.
مثال:
As a quidder, she loved debating even trivial matters.
معنی فارسی کلمه quidder
:
کیودر، کسی که برای استدلال یا بحثیدن به صورت مداوم تلاش میکند.