معنی فارسی quietly

B1 /ˈkwaɪ.ɪt.li/

بدون سروصدا یا به آرامی.

In a quiet manner; softly.

adverb
معنی(adverb):

In a quiet manner.

example
معنی(example):

او در حین جلسه به آرامی صحبت کرد.

مثال:

She spoke quietly during the meeting.

معنی(example):

او به آرامی به موسیقی گوش داد.

مثال:

He quietly listened to the music.

معنی فارسی کلمه quietly

: معنی quietly به فارسی

بدون سروصدا یا به آرامی.