معنی فارسی quiffing

B1

حالت دادن به مو در قسمت بالای سر به گونه‌ای که از پیشانی دور شده و به سمت بالا باشد.

Styling hair upwards and backward to create volume at the front.

example
معنی(example):

او قبل از مهمانی زمان صرف حالت دادن به مویش کرد.

مثال:

He spent time quiffing his hair before the party.

معنی(example):

حالت دادن به موها یک مدل موی محبوب در میان جوانان است.

مثال:

Quiffing is a popular hairstyle among young men.

معنی فارسی کلمه quiffing

: معنی quiffing به فارسی

حالت دادن به مو در قسمت بالای سر به گونه‌ای که از پیشانی دور شده و به سمت بالا باشد.