معنی فارسی quinquedentated
B1پنجدندانه، اشاره به شکل خاصی از یک موجود که دارای پنج دندان است.
Characterized by having five teeth or dental structures.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فسیل کشفشده پنجدندانه بود و ویژگیهای تکاملی منحصر به فرد آن را نشان میدهد.
مثال:
The fossil discovered was quinquedentated, revealing its unique evolutionary trait.
معنی(example):
محققان اشاره کردند که این گونه پنجدندانه در محیطهای باستانی رونق داشته است.
مثال:
Researchers noted that this quinquedentated species flourished in ancient environments.
معنی فارسی کلمه quinquedentated
:
پنجدندانه، اشاره به شکل خاصی از یک موجود که دارای پنج دندان است.