معنی فارسی quisquous

B1

کیشکوس، صفتی برای توصیف شخص یا چیزی که غیرقابل اعتماد و ناپایدار است.

Describing someone or something unreliable and unstable.

example
معنی(example):

رفتار کیشکوس تیم منجر به تاخیر در پروژه شد.

مثال:

The quisquous behavior of the team caused delays in the project.

معنی(example):

طبیعت کیشکوس او باعث شد که برایش سخت باشد دوستانی داشته باشد.

مثال:

His quisquous nature made it hard for him to keep friends.

معنی فارسی کلمه quisquous

: معنی quisquous به فارسی

کیشکوس، صفتی برای توصیف شخص یا چیزی که غیرقابل اعتماد و ناپایدار است.