معنی فارسی quittal
B1حکم برائت، وضعیتی که در آن شخص از اتهاماتی که به او نسبت داده شده است، تبرئه میشود.
A legal term indicating a judgment of not guilty.
- NOUN
example
معنی(example):
دادگاه پس از بررسی شواهد، حکم برائت صادر کرد.
مثال:
The court declared a quittal after reviewing the evidence.
معنی(example):
او پس از اثبات بیگناهیاش، احساس برائت کرد.
مثال:
He felt a sense of quittal after being proven innocent.
معنی فارسی کلمه quittal
:
حکم برائت، وضعیتی که در آن شخص از اتهاماتی که به او نسبت داده شده است، تبرئه میشود.