معنی فارسی quoiting
B1فعل «کیوت بازی کردن»، به معنای درگیر شدن در این بازی.
The act of playing quoits.
- verb
verb
معنی(verb):
To play quoits.
معنی(verb):
To throw as with a quoit.
example
معنی(example):
بازی کیوت به هر دو مهارت و تمرین نیاز دارد.
مثال:
Quoiting requires both skill and practice.
معنی(example):
او از کیوت بازی کردن با دوستانش لذت میبرد.
مثال:
He enjoys quoiting with his friends.
معنی فارسی کلمه quoiting
:
فعل «کیوت بازی کردن»، به معنای درگیر شدن در این بازی.