معنی فارسی quoratean

B1

شرایط داشتن حد نصاب یا تعداد کافی اعضا برای تصمیم‌گیری.

Characterized by the presence of enough members to make a decision or hold a meeting.

example
معنی(example):

کمیته به اندازه کافی اعضای حاضر داشت که بحث‌ها را شروع کند.

مثال:

The committee was quoratean enough to start the discussions.

معنی(example):

یک مجمع دارای حد نصاب می‌تواند تصمیم‌گیری کند.

مثال:

A quoratean assembly can make decisions.

معنی فارسی کلمه quoratean

: معنی quoratean به فارسی

شرایط داشتن حد نصاب یا تعداد کافی اعضا برای تصمیم‌گیری.