معنی فارسی qurush
B1واحد پولی که در برخی بازارها و فرهنگها به کار میرود.
A currency unit that is used in some markets and cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها قیروشههای خود را برای کالاهای محلی مبادله کردند.
مثال:
They exchanged their qurush for local goods.
معنی(example):
استفاده از قیروشه در تجارت میتواند مفید باشد.
مثال:
Using qurush in trade can be beneficial.
معنی فارسی کلمه qurush
:
واحد پولی که در برخی بازارها و فرهنگها به کار میرود.