معنی فارسی racemates

B1

هم‌تیمی‌ها یا دوستانی که در مسابقات اسب‌دوانی شرکت می‌کنند.

Team members or friends involved in horse racing events.

noun
معنی(noun):

A racemic mixture

معنی(noun):

Any salt or ester of racemic acid

example
معنی(example):

هم‌تیمی‌های مسابقه با هم کار کردند تا برای مسابقه بزرگ آماده شوند.

مثال:

The racemates worked together to prepare for the big race.

معنی(example):

او قبل از رقابت از گذراندن زمان با هم‌تیمی‌های مسابقه‌اش لذت می‌برد.

مثال:

He enjoyed spending time with his racemates before the competition.

معنی فارسی کلمه racemates

: معنی racemates به فارسی

هم‌تیمی‌ها یا دوستانی که در مسابقات اسب‌دوانی شرکت می‌کنند.