معنی فارسی racketier

B2

کسی که به بی‌نظمی و سر و صدا در مکان‌ها یا جامعه‌ها می‌پردازد.

A person who causes disturbances and noise, often in social settings.

example
معنی(example):

رکوتیر به خاطر ایجاد اختلال در همسایگی آرام شناخته شده بود.

مثال:

The racketier was known for causing disruptions in the peaceful neighborhood.

معنی(example):

به عنوان یک رکوتیر، او در ایجاد هرج و مرج در رویدادها موفق بود.

مثال:

As a racketier, he thrived on creating chaos at the events.

معنی فارسی کلمه racketier

: معنی racketier به فارسی

کسی که به بی‌نظمی و سر و صدا در مکان‌ها یا جامعه‌ها می‌پردازد.