معنی فارسی radio-frequency

B2

فرکانس‌های رادیویی، امواج الکترومغناطیسی در محدوده‌ای خاص از فرکانس هستند که معمولاً بین ۳ کگه‌هرتز تا ۳۰۰ گیگاهرتز قرار دارند.

The frequency of electromagnetic waves used for transmitting data in various types of communication.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to electromagnetic radiation in the radio frequency band of the spectrum.

example
معنی(example):

امواج فرکانس رادیویی برای ارتباطات استفاده می‌شوند.

مثال:

Radio-frequency waves are used for communication.

معنی(example):

دستگاه‌ها با سیگنال‌های فرکانس رادیویی به خوبی کار می‌کنند.

مثال:

Devices operate effectively with radio-frequency signals.

معنی فارسی کلمه radio-frequency

: معنی radio-frequency به فارسی

فرکانس‌های رادیویی، امواج الکترومغناطیسی در محدوده‌ای خاص از فرکانس هستند که معمولاً بین ۳ کگه‌هرتز تا ۳۰۰ گیگاهرتز قرار دارند.