معنی فارسی radioisotope
B1ایزوتوپی که ناپایدار است و با ساطع کردن تابش به حالت پایدار میرسد.
Isotopes of an element that are radioactive and can emit particles or radiation.
- noun
noun
معنی(noun):
A radioactive isotope of an element
example
معنی(example):
ایزوتوپ رادیو، ایزوتوپی ناپایدار است که تابش ساطع میکند.
مثال:
A radioisotope is an unstable isotope that emits radiation.
معنی(example):
ایزوتوپهای رادیو میتوانند در کاربردهای مختلف از جمله پزشکی و انرژی استفاده شوند.
مثال:
Radioisotopes can be used in various applications, including medicine and energy.
معنی فارسی کلمه radioisotope
:
ایزوتوپی که ناپایدار است و با ساطع کردن تابش به حالت پایدار میرسد.