معنی فارسی radiomimetic

C2

پدیده‌هایی که ویژگی‌های تابش را تقلید می‌کنند.

Referring to phenomena that mimic radiation effects.

example
معنی(example):

این مطالعه بر پدیده‌های رادیومیمتیک در گیاهان متمرکز است.

مثال:

The study focuses on radiomimetic phenomena in plants.

معنی(example):

تأثیرات رادیومیمتیک می‌توانند قرارگیری در معرض تابش را شبیه‌سازی کنند.

مثال:

Radiomimetic effects can simulate radiation exposure.

معنی فارسی کلمه radiomimetic

: معنی radiomimetic به فارسی

پدیده‌هایی که ویژگی‌های تابش را تقلید می‌کنند.