معنی فارسی raggedy-ass
B1ظاهراً نامناسب یا کمی به هم ریخته، ممکن است به لباس یا وضعیت ظاهری اشاره کند.
Slang term describing someone or something that appears worn out or shabby.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بعد از سفر طولانی ظاهری پاره داشت.
مثال:
He had a raggedy-ass look after the long trip.
معنی(example):
کفشهای پاره او راحت بودند اما مد نبودند.
مثال:
Her raggedy-ass shoes were comfortable but not fashionable.
معنی فارسی کلمه raggedy-ass
:
ظاهراً نامناسب یا کمی به هم ریخته، ممکن است به لباس یا وضعیت ظاهری اشاره کند.