معنی فارسی rais

B1

غذای خشک شده که معمولاً از میوه‌های خاصی به دست می‌آید.

Dried fruit that is typically made from certain types of grapes.

example
معنی(example):

کشاورز کشاورزی را از مزرعه برداشت کرد.

مثال:

The farmer harvested the ripe rais from the field.

معنی(example):

کشمش‌ها برای تهیه دسر خوشمزه ضروری هستند.

مثال:

Rais are essential for making a delicious dessert.

معنی فارسی کلمه rais

: معنی rais به فارسی

غذای خشک شده که معمولاً از میوه‌های خاصی به دست می‌آید.