معنی فارسی raisine
B1کشیدنی که از خشککردن انگور به دست میآید و به عنوان یک میانوعده یا افزودنی به غذاها استفاده میشود.
A small dried fruit, usually from grapes.
- NOUN
example
معنی(example):
او برای افزودن طعم شیرین به مخلوط مسیر کشمش اضافه کرد.
مثال:
She added raisine to the trail mix for a sweet touch.
معنی(example):
کشمش میتواند یک گزینه سالم برای تنقلات باشد.
مثال:
Raisine can be a healthy snack option.
معنی فارسی کلمه raisine
:
کشیدنی که از خشککردن انگور به دست میآید و به عنوان یک میانوعده یا افزودنی به غذاها استفاده میشود.