معنی فارسی raison dêtre

B1

دلایل وجود، هدف یا دلیلی که شخص یا چیزی وجود دارد و بر اساس آن زندگی می‌کند.

The reason or justification for someone's existence.

example
معنی(example):

کار او دلیل وجودش است.

مثال:

Her work is her raison d'être.

معنی(example):

یافتن هدف به زندگی معنا می‌بخشد.

مثال:

Finding purpose gives life its raison d'être.

معنی فارسی کلمه raison dêtre

: معنی raison dêtre به فارسی

دلایل وجود، هدف یا دلیلی که شخص یا چیزی وجود دارد و بر اساس آن زندگی می‌کند.